يك ديدار ساده

حميد باباوند
h_babavand@yahoo.com

يك ديدار ساده


حميد باباوند


دوستم به مرد خيره شده بود.
ـ ... مدير مي گفت، وقتي مادرتون با اون سن وسال ...
دوستم به دست مرد كه روي سينه اش را گرفته بود نگاه مي كرد.
ـ ... عذر خواهي كردم، گفتم، باشه هر وقت خودتون از سفر ...
دوستم عينكش را روي ميز گذاشت و چشم هايش را فشار داد.
ـ ... اين مدت مادربزرگش نتونسته ...
ناخن لاك خورده زن جوراب توري اش را سوراخ كرده بود و رنگ قرمز را بي حياتر نشان مي داد.
آدم هر چقدر هم كه فضول باشد، باز هم دلش نمي خواهد كه بقيه مثل فضول ها نگاهش كنند.
ـ ... خودش هم قول مي ده كه ...
آن قدر فكر و خيال توي كله ام پر بود كه حال و حوصله شنيدن هم نداشتم.
مرد عينكش را روي ميز دوستم گذاشت.
ـ ... تمام حرف هاي شما منطقي؛ اما وجدانا درسته كه بچه من بره ميون يه مشتي بشينه كه يكي شون بيوه ست، يكي شون حامله ...
نگاهم كشيده شد به سمت دختر؛ مقنعه توري صورتش را پوشانده بود كه گردي صورتش توي ذوق مي زد. دختر به پدرش نگاه مي كرد.
ـ ... وقتي برگشتيم ما رو خواست ...
دوستم سرش را تكان مي داد. دختر با حركت ريزي برمي گشت و به دوستم نگاه مي كرد. حركت هاي ريز مانتوي كوتاهش را به رقص در مي آورد.
ـ ... البته تقصير دختر همسايمون بوده كه مورد داره ...
دوستم به مرد نگاه مي كرد.
ـ ... خود شما وقتي يك مدرسه را بررسي مي كنيد، از روي نظر اوليا ...
دوستم اصلا به زن نگاه نمي كرد. مانتوي زن توي كمرش محكم ايستاده بود اما انگار دامن مانتويش سرگيجه گرفته بود.
ـ ... اصلا درست نيست الان از مدرسه اخراج بشه. خودش هم مي خاد ...
دوستم به مرد نگاه مي كرد. مرد شروع كرد دستهايش را تكان دادن.
ـ ... ببينيد! دختر منم كه اين چيزا رو تو خونه ياد نگرفته. الان اون كه خارجه ...
ساعت 11 بود؛ ساعت 8 بايد مي رفتم سر كار. بي خود و بي جهت علاف بودم بلكه كارم درست بشود.
ـ ... الو . از مركز مشاوره تربيتي منطقه ...
دوستم جلوي دهني گوشي را گرفت.
ـ ... همه چند دقيقه بيرون ...
از فرصت استفاده كردم. منطقه طبق معمول روزهاي آخر تابستان و اول مدرسه شلوغ بود. اما واحد هنري هنوز كاري نداشت و از كارمندانش هم خبري نبود؛ به اتاق چند نفرشان سر زدم. دوباره كه به سراغ دوستم آمدم مراجعينش رفته بودند. رو به رويش نشستم.
ـ خوب برا من چي كار كردي؟
و همان طور ورقه جلويش را خواندم.
(( پدر ديپلم. مادر ليسانس. خواهر دانشجوي خارج از كشور. اخراج به علت حمل نوارهاي مبتذل و لوازم آرايشي در مدرسه.))

1375

 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30020< 2


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي